هذیان های یلدایی

اگر مطمئن بودم امشب دنیا پر پر میشود میرفتم یک کاری میکردم که بی کینه از دنیا بروم، میرفتم جلویش میگفتم فلانیکه ی فلان فلان فکر کردی یک فلانی هستی برای خودت نه خیر تو در حد یک فلان هم نیستی... شاید یک مشتی هم میزدمش. 
هیچی دیگه الان که مطمئن نیستم به روال قبل سوسک مینشینم سر جایم و لبخند محترمانه تحویل میدهم باشد که روزگار به کام من و به انتهای روده ی وی ختم گردد.
راستی نمیدانم مبارک بودن یلدا یعنی چه!؟ اما هر که میداند یلدایش مبارک!

بعدن.نوشت1: آن فلان در این مجموعه ی شییوییدی حضور ندارد وگرنه فکر کردی من چیز داشتم که در همین حد هم زر بزنم!؟
بعدن.نوشت2: امشب یک کتف بند خریدم که کتفم کمتر جیغ بکشد الان کتفم دارد واق واق میکند از جیغ بدر رفته، این یک امشب خدا بخیر بگذراند عاقبت پیشنهاد دهنده ی این مهم را!(وقتی میگویم کتف ، یاد کتف مرغ میوفتم که زیاد دوست میدارم)
بعدن.نوشت3: الان اهنگی که گوش میکنم: ... کلاغای خبر چین میان هزار تا دسته با پر های شکسته... که کلن با فضای حسی و روحانی من در همین لحظه ی نگارش این زِرها تقابل بیشتری پیدا کنید!

بعدن.نوشت4:باز سر  ِ ماه شد  نوبت ِ دیوانگی ست............ اول دی

نظرات 2 + ارسال نظر
گلی خانم جمعه 1 دی‌ماه سال 1391 ساعت 02:09 ب.ظ http://www.golikhanoomi.blogfa.com

سلام عزیزم
ممنون که اومدی
راستش واسه خاطر خودمه که چنین تصمیمی گرفتم.
دنیا پرپر نمیشه نگران نباش

خودم شنبه 2 دی‌ماه سال 1391 ساعت 02:08 ب.ظ http://o52n.blogsky.com/

سلام
به نظر من یک کمی روی ضربه مشتتون کار کنید اگر یک وقتی قرار شد بزنید ضربه ای بزنید که ارزششو داشته باشه
میتونم کار اموزشوتون به عهده بگیریم
در صورت موافقت شماره حسابمو بدم شهر یه جلو جلو میگریم

والله دنیا که تموم نشد که ضرب شصت به اوون فلان نشون بدم!! اگه شما اطلاعیه جدیدی دارید در این باره این جانب و هم در جریان بزارید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد