چهار دیواریه ی بی خودی

من باید یک چیز بنویسم خودم خوشم بیاید.

دستان بیرونیم مثل فکر درونیم از داخل و خارج یخ بسته، به بیچارگی روی کیبورد شرکت  چرخ میزند.

خانم روبرویی که مدت زیادیست با هم سرسنگینیم طبق معمول مشغول گفتمان با تلفن است، این  بعضی ها با یک سری رفتارشان اگر به جایی برسند باید یقه ی تقدیر را گرفت و جر داد..!


خانم منتهی الیه سمت راست با روسری سبز و یک خروار ادعای مدیریت در حال پرسه در روزنامه و 100% زیر و روو کردن قیمت خانه ها ست نه از برای خرید، صرفا برای آگاه بودن از مظنه ی بازار.

هر از گاهی هم مروری به کار مدیریت خود میزند که همانا گرفتن پاچه ی خاص و عام است هم اکنون در حال اجرای امر خطیر خود میباشد...

در این بی خودی ترین چهار دیواریه ممکن خیلی جرعت میخواهد این چنین بی مهابا از بی خودی ترین مدیران و همکاران نوشت ، اینجا وزرات اطلاعات 2 مستقر است ...

هیچ بعیید نمیبینم که هیستوریه کامپیوتر ها را هم بیرون بکشند و کند و کاوهایی این چنینی پیش گیرند.


دنیا تاوان  قدرتی را میخواهد که به تو میدهد ،

همان هایی بترسند که بر میزی تکیه زدند که از آنِ آنان نیست...

همان هایی بترسند که سلام کردن با لبخند به زیر(با مقیاس های خودشان!) را از حرامات میدانند...



نظرات 1 + ارسال نظر
آرش شنبه 27 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:07 ب.ظ

هیستورت و پاک کن حتمن

این کار اجتناب ناپذیره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد