ترشیدگی در محیط کار!

خدا که منو آفرید یه برچسب زد رو پیشونیم با مضمون : مخصوص روابط با ترشیده گان !

از بدو زندگی اجتماعیم تمام آدمای اطرافم چه محیط های دوستانه چه محیط های کاریم همه ترشیده بودن! نه ترشیده های معمولی ترشیده های خاص! که عرض میکنم خدمتتون چرا خاص...

2 تا دوست خیلی صمیم با سلام و صلوات ازدواج کردن و بعد از یه مدت عقد جدا شدن و شدن دوبل ترشیده! البته این موضوع اصلی نیس که میخوام بگم. مسئله، نمود ترشیدگی و معضلهاش تو محیط کاریمه که تا به الان دست از گریبانم ول نکرده.

محیط کار قبلیم و که یادتون هست؟ زامبی ها و الخصوص زامبی ارشد که یه پیر دخدر عقده ای ترشیده بود و به خاطر همین موجود استعفا دادم ، اون که گذشت با این که نه الان نه هیچ وقت دیگه نمیبخشمش ، زیاد ازش گفتم الان راجب کاره جدید و مصیبت ترشیدگی تو این محل جدید واستون حرف دارم!

اتفاقن اینجا هم مدیرمون ترشیدست!! با این تفاوت که یه مرد ترشیده ی 50 سالست! از نظر من یه موجود با یه عالمه آرزوهای دفن شده آدمی که تمام دلخوشیش گذشتشه و همیشه نالون از زندگی الانش آدمی با اعتماد به نفس کاذب و خودباوری شدید ، فک نکنید اینارو گفتم که بگم آدمه بدیه یا اسم این یکیو هم بزارم زامبی! نه! اتفاقن آدم خوبیه و قابل احترامه این چیزا مسائل شخصیشو شامل میشه و ربطی به محیط کاری نداره اما دیروز جالب بود حرفاش..

البته حرف که نه خزعبلاتش جالب بود! 

من با شلخته اومدن سر کار و بی آرایش پیرایش اومدن سرکار میونه ای ندارم شاید جزو تنها موردهایی باشم که سر کارم مقیدم کفش پاشنه بلند بپوشم و لباسای شیک با آرایش خوب در صورتی که اگه بخوام برم خرید یا بیرون کفش راحتی میپوشم بقیه چیزا هم اگه حوصلم شد!، اینم به خاطر اینه که معتقدم ظاهر آراسته تو محیط کاری تاثیر مثبتی داره،

خلاصه اینکه اینارو گفتم که منظور حرفاشو بفهمید، وسط صحبتای کاری یک راست زده تو جاده خاکی که خانمها فکر میکنن برا ازدواج باید خودشون و آرایش کنن و به خودشونو قیافشون برسن در صورتی که برا 100% مردا(به قول خودش هاندرد پرسنت مردا) اصلن براشون قیافه و ظاهره دخدر مهم نیس(!) و رفتارشونه که مهمه مگه اینکه مردی برا هوس زودگذر بخوادشون!! همه ی مردا دنبال خانم محجبه و بی آرایشن و دخدرا نباید برا جلب نظر مردا اینجوری باشن چون مردا جلب نمیشن!!!

طی 20 دقیقه سخنوری ایشون حول این خزعبلات من لبخند مصنوعی میزدم و به این فک میکردم جوابشو بدم یا ارزش نداره

آخرش دیگه طاقت نیاوردمو گفتم این افکار به خاطر فرهنگ پوسیده و باطله که بین ایرانیا رخنه کرده که یه دخدر شیک نمیگرده مگر اینکه در حال جلب جنس مخالف برا ازدواج باشه!!!!(و البته وات د فاک !!)

مثل اینکه شما صورتتو اصلاح میکنی افتر شیو میزنی ادکلن میزنی ساعت فلان بپوشی بگم برا جلب ال و بل چه ربطی داره !!

من و شما نوعی یه موجودیم اول برا خودمون به این افکار نباید اجازه رشد داد...


خلاصه که حرفشو خورد که نه یه وقت فک نکنید منظورم با شما بوده اصن حق با شما ولی آرایش ضرر داره!!! و البته به هر کی توصیه هامو گفتم (با ذکر چندتا مثال) ازدواج کرده خوشبخت شده چون مث خدا از بالا به همه چی نگاه میکنم!

دیگه من بحث و ادامه ندادمو یکهو برگشتم سر موضوع کاری.



خب آدم اگه تو خعلی عطاری پس چرا سر خودت کچله! این نسخهاتو روزی 10 بار برا خودت بپیچ شاید اثر کرد!


میبینید اوضاع منو!!!!!!؟

ریتم قدم های زامبی ها

آدمها را از گامهایشان و ریتم راه رفتنشان میشناسم هر کسی جوری راه میرود مطابق با شخصیتش و تصورش از خودش ، من شخصا از آدمهایی که سینه شان را به شدت جلو میدهند وشانه ها را عقب و گامهایشان نه خیلی تند است نه خیلی آرام بسیار متنفرم، اینها آدمهایی هستند که فکر میکنند خیلی موجود نابی هستند و در اصل هیچ گوهی نیستند البته این افراد مستعد مدیریتهای تو خالی نیز هستند.

از افرادی که شل و ول را میروند با شانهایی رو به جلو و گامهایی سست، نمیتوانم توقع روابط خوب و حسنه در آینده ای دور یا نزدیک را داشته باشم هرچند شاید اکنون با شخص مذبور رابطه ی دوستی داشته باشم.

از آدمهایی که سنگین و لنگه به لنگه را میروند خوشم می آید کسانی که با هر قدم وزنشان را روی پای چپ و راست میچرخانند این آدمها عمدتا خاکی و متواضع و مهربانند اما خیلی خیلی دم دمی.

آدمهایی که سنگین راه میروند و با سینه ای رو به جلو اما قدمهای محکمی ندارند و پایشان را بیشتر روی زمین میکشند هم دل خوشی ندارم اینها اهل فضولی و گیر دادن های بسارند.

آدمهایی که سبک راه میروند سبک مغز هم از آب در می آیند.

من خودم جزو هیچکدام از این دسته ها نیستم قدم هایم تند و محکم است و هیچ عضوی را جلو تر از عضو دیگری قرار نمیدهم همه ی هیکلم یک خط راست و کلن آدم بیخودی هستم .

یک دسته دیگر هم داریم که تند را میروند قدمهایشان هم محکم است هیکلشان هم در یک خط راست قرار میدهند اما هیچ شباهتی به من ندارند عینا مثل این زامبی روبرویی که دارد با تلفن به گفت میپردازد ، او حیله گر و دو دوزه باز است پول پرست به تمام معنا هیچوقت احساس واقعیش را نمیتوان فهمید، من دیگر انقدرها هم لجن نیستم .

نمیدانم شاید چون از بیرون خودم را هنوز ندیدم در شیوه ی راه رفتنم دچار توهم یا سوءتفاهم شدم.