زر میزنم

منگم دلم اتاق گرم و تاریک خودم را میخواهد که کز کنم زیر پتوی قرمزم، وقتی تاریک باشد زرشکی میزند،

لپ تاب فکسنیم را دست بگیرم و تویش زر بزنم.


منگ ِ‌منگم دلم این چهاردیواریه شرکت نام با آدم های بی مغز و در دیوار یخ زده را  نمیخواهد  دلم این میزم را هم نمیخواهد،  پر شده از کاغذ های بی خودی مثل خودِ بی خودیم که روی صندلی، ولو چسبید ه ام. دلم  کار نیمه تمامم را که باید تا پایان امروز اداری تحویل بدهم را هم نمیخواهد .


دلم گور به گوری میخواهد یک جای تاریک. تنها .گرم. زیر پتوی قرمزی که در تاریکی زرشکی باشد.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد