شرکت از تب و تاب سابق بر اینش افتاده البته این قضایا به همت ارز مرجع و اولویت بندی و البته حال و هوای محرمی ست!
گاهی وقتها صندلی خالی بعضی ها چه آرامشی در تن آدم وِل میکند ... صندلی های خالی امروز زیادند و حال بنده مشعوف.
اصلن حال من با پر و خالی شدن این صندلی ها رابطه ی عکس دارد هرچه خالی تر حال من پر تر
(حالم مشعوف تر هم شد مقداری چرک کف دست وارد حسابکم شد )
خانم روبرویی با ولع،چغر چغر بر سیب گاز میزند و از با عشوه حرف زدنش کلمه ای کوتاهی نمیکند. انگلیسی را با لهجه ی شیرازی مینالد و فارسی حرف زدنش دختران لوس پایتخت را با سر انگشتش میچرخاند.
پسر کناری دهنش تا وسط حلقومش جِر خورده است و برای 2 کلام حرف زدن با گوشه ی چشم نفرینت میکند که مرا به حرف نگیر و دلش 7 8 تا تخم مرغ نیمرو با نان سنگک میخواهد و در حال طبخ این مورد مارا هم از بوی نازل بی بهره نمیگذارد .
خلاصه با همچین زامبی هایی طرف هستم.