شییویید تخمی بیخودی

چقدر در زندگیم بی خودی بودم .

یک ساعتی است مغزم درگیر بی خودی بودنم است این صفحه ی سفید را دیدم گفتم بنویسم بلکه هم غم بی خودی بودنم کمتر شود.

من کلن و اساسا شییوییدی عقده ای هستم حسودی هم از دیگر نکات پر زرق و برقم میباشد، وقتی شخصی از کسی میگوید که من در پروسه ی همزاد پنداریم مقایسه میکنم و میبینم میتوانستم با این شرایط فوق الذکر ستودنی تر باشم سریع جریان را با گل و بلبل اطرافم ادغام کرده و سعی میورزم چیزی نشنوم!

آدم داغانی هستم نه!!؟؟××××× 

اما اگر چیزی باشد که به موهبت های عطا شده ی بنده دخلی نداشته باشد اصلن به تخمم هم نمی اید مثلا بحث خیاطی. میوه آرایی .شیرینی پزی یا از این قبیل تخمیگریها ، قبلا ها موضوع آشپزی هم از این دست میبود که با غذاهای تخم واری که در این یک ساله ی اخیر طبخ زده ام ، توهم موهبت آشپزی هم نیز به شخص بنده القا گشته هرچند نه به صورت شدید،وجدانن!،


نوشتن عجب خوب میکند حال آدم را حتی اگر چهار کلام تخمی بی ربط بنویسی. 

یاد معلم کلاس اول خانم یزدانی به خیر ، مهربانی ای  از او در خاطرم نیست

،هیچوقت بچه های کودن محبوب معلم و مرهون الطاف معلمی نبودند، ذهینیتی هم از باب ظاهرش ندارم اما خودش نوشتن را یادم داد.... 

باعث حال خوب الانم خانم یزدانی معلم کلاس اول که هیچوقت شییویید بانو را دوست نداشت.

   

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد