من یکی از آن وبلاگ نخوان های روزگارم قبلنها از این کار خوشم می آمد اما الانها دیگر مرا شوقی نیست .
همینجوری که تایپ میکنم به دستان غلطانم روی کیبورد نگاه میکنم که ببینم آیا پیر شده ام یا نه!
از نظر من هر کسی از دستانش پیر میشود.
وقتی میخواهم به شهریت یک نفر پی ببرم هم به دستانش نگاه میکنم اگر خشک و ترک خورده رنگ و رو رفته باشد صد در صد انسان داغانی است دخدر و پسر هم ندارد با وی مراوداتم را به حداقل میرسانم، البته این داستان برای اشخاص زیر 45 سال صادق است. بیخود نیست که طالع را از کف دست میخوانند.
یک چیزی آموخدید دعایش را به جانم بکنید که هر چه زودتر از جمع زامبی ها به ملکوت گریزی بزنم.
تنکیو.
معیار متکبرانه ای برای انتخاب آدم های دور و برت داری جعفری ببخشید شیویدبانو. داری تبدیل می شی به یکی از اون زامبی هایی که از نظر خودت دست کم دیگه چند تا فحش آب دار رو باید بهشون داد.
باوشه!
من همیشه همین بودم تبدیل نشدم..
سلام
اتفاقا من هم به این موضوع توجه میکنم البته نه این که ملاک افراد بر این اساس بگذارم . پس حتما خودتون دستهای لطیف نازکی دارید . یک کمی کارهای زمخت خشن با اونها انجام بدید گه گاه این جور دستها به درد میخوره
تو همیشه برا خووب درک میکنی خودم