چهار دیواریه ی بی خودی

من باید یک چیز بنویسم خودم خوشم بیاید.

دستان بیرونیم مثل فکر درونیم از داخل و خارج یخ بسته، به بیچارگی روی کیبورد شرکت  چرخ میزند.

خانم روبرویی که مدت زیادیست با هم سرسنگینیم طبق معمول مشغول گفتمان با تلفن است، این  بعضی ها با یک سری رفتارشان اگر به جایی برسند باید یقه ی تقدیر را گرفت و جر داد..!


خانم منتهی الیه سمت راست با روسری سبز و یک خروار ادعای مدیریت در حال پرسه در روزنامه و 100% زیر و روو کردن قیمت خانه ها ست نه از برای خرید، صرفا برای آگاه بودن از مظنه ی بازار.

هر از گاهی هم مروری به کار مدیریت خود میزند که همانا گرفتن پاچه ی خاص و عام است هم اکنون در حال اجرای امر خطیر خود میباشد...

در این بی خودی ترین چهار دیواریه ممکن خیلی جرعت میخواهد این چنین بی مهابا از بی خودی ترین مدیران و همکاران نوشت ، اینجا وزرات اطلاعات 2 مستقر است ...

هیچ بعیید نمیبینم که هیستوریه کامپیوتر ها را هم بیرون بکشند و کند و کاوهایی این چنینی پیش گیرند.


دنیا تاوان  قدرتی را میخواهد که به تو میدهد ،

همان هایی بترسند که بر میزی تکیه زدند که از آنِ آنان نیست...

همان هایی بترسند که سلام کردن با لبخند به زیر(با مقیاس های خودشان!) را از حرامات میدانند...



فلسفه شووتی

خودت و به شووتی نزن، فلسفه شووتی خیلی جاها جواب نمیده...

زندگی خیلی ساده تر از این حرفاست.


آدم! جمله ی دوست دارم این همه فلسفه و دلیل و مدرک نمیخواد...

مرداب

من همونم که یه روز می خواستم دریا بشم می خواستم بزرگترین دریای دنیا بشم.
آرزو داشتم برم تا به دریا برسم شبو آتیش بزنم تا به فردا برسم.


حکایت دیروز و تقلای امروز ِ من... 



تکرار صد و یکم

اگه آهنگ مشکو ک و آدم فروش و از آهنگ های شادمهر حذف کنیم ... حضوریه حسسیه

 

..آغوش تو به غیر من به روی هیچکی وا نکن......

 صدتا خاطره تکراری با این آهنگ... خیابون خلوت. ماشین و سرعت. صدا بلند گو ها بلند. مووها توو باد...

داد میزنیم...

 .........من برای با تو بودن پر عشق و خواهشم واسه بودن کنارت به هرکجا پر میکشم

چشامون و میبندیم تو رانندگی میکنی ، نمیبندی.  - 

..........منو تو اغوشت بگیر اغوش تو مقدسه

داد میزنیم صدامون جیغ میشه   -

بوسیدنت برای من تولد یک نفسه.......…

- شیشه ماشین و بدم پایین؟

 .........چشمای مهربونه تو من و به اتیش میکشه نوازش دستای تو عادته ترکم نمیشهمه

 هرشب صدمین تکرار شب قبل، هرشب، با هر تکرار میخندیم، هرشب-

فقط به من بوسه بزن به روح و جسم و تن من.......…

 

آهنگ تموم شد.

منتظرِِ ِ تکرار صد و یکم ... هنوز میخندیم. 

 

تو هم یه روز میخوری...

از همونجایی میخوری که زدی ...

صبح اول صبحی مصداق این جمله رو به عینه دیدم.


 روزی که تو اوون اتاق جلسه، من و چزوندی... هر شبی که روزش و خراب کردی به این فکر کردم که بالاخره یکی  روز ِ تو رو هم خراب میکنه.


الان روبرومی و روزت خراب شده.


مبارکت باشه :)