هیچوقت خوب نبودم

هیچوقت دخدر خوبی برای مامان بابا نبودم هیچوقت خواهر خوبی نبودم هیچوقت خاله یا عمه ی خوبی هم نبودم، هیچوقت دانش آموز خوبی نبودم هیچوقت دانشجوی خوبی نبودم هیچوقت کارمند خوبی نبودم هیچوقت دوست دخدر خوبی نبودم ،

.....همیشه دوست خوبی بودم...

نمیدانم با همه ی این بد بودن ها ، آدم خوبی بودم یا نه؟

بچه که بودم میدانستم خدا دوستم دارد اما الان از این هم اطمینان ندارم..

قشنگش اینجاست که خودم هم میدانم کجا و چه وقت در حق آدم های بالا بدی میکنم اما انگاری گِلم را این گونه سرشته اند.

حتمن دیگر دوستم ندارند مگر این که یک حس غریزی داشته باشند...

نظرات 3 + ارسال نظر
عرفان دوشنبه 25 دی‌ماه سال 1391 ساعت 03:40 ب.ظ http://dastforosh.blogsky.com/#

به زبان خودت کامنت می ذارم.
تپه ای نمونده که آباد نکرده باشی ها!!!

تپه کجا بود من فراز قله ها رو آباد میکنم!!!!

خودم چهارشنبه 27 دی‌ماه سال 1391 ساعت 02:51 ب.ظ http://o52n.blogsky.com/

سلام
اگر فکر میکنید که خوب نبودید خوب سعی کنید از الان به بعد خوب باشید . به همین راحتی

گفتم که گلم و اینطوری سرشتند در ضمن میخ آهنین هم در سنگ نمیرود!

ana شنبه 7 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:52 ق.ظ

فکر کنم تو هم یک هیترا باشی

نه هیترا نیستم شییوییدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد