یه مدیر پیرکیه ترشیده ای دارم از جنس نر خیلی چندشه با کرور کرور ادعای تمیزیش خیلی عذر میخوام عذر میخوام ولی مودبانه بگم آنچنان پیف پیفی میکنه عینه مجتمعو در بر میگیره !
به قول کارپردازمون میگه بهروز خالی بندو یادته ؟ این بهمنشونه .... بنده خدا خیی هم لاف میزنه خیلی هم خسیسه .
این که تو این روز بارونی شروع میکنم از این پیر پسر میگم تنها دلیلش اینه که ذهنم پر از خالیه ، تا چند روز پیش داشتم از غم فراق یار عررر میزدم و در برقی از ثانیه دنیا و عالم به چپه نداشتم دایورت شد. کلن انگار هیچی نبوده.
والا شور و حرارتی که با یه نسیم بیاد با همون نسیم هم میره توقع نیس چهله بشینم که!
اینکه آدمه دل گنده ای باشی از خصیصه های مثبتیه که خدا میتونه به یه آدمه خودخواه بده من از داشتنش جدن شاکرم ، حالا اینکه شاید طرفه مقابل توقع نداشته باشه اینقد سریع از یاد بره میتونه باز هم به چپ نداشته شما دایورت شه .
جمله بی ربط: یکی از دوستان پسرم که ازدواج هم کرده اخیرن جمله خوبی و گفت ...
به قولش مگه این دنیا چقد ارزش داره که بخوای یه تنه به دوشش بکشی!؟
اشاره ی ایشان ترویجه امر مقدسه ازدواج بود !
و دیگر هیچ