قوچو ، قسمت دوم

 تا اینجا گفتیم که قوچو با هزار منت و کرشمه از عشق مخفی خودشون خبر دادن.

به قول خودش (عین جمله) یه خوانده ی مردمی و مشهور هست که اطرافیان (ما) که جریان و میفهمن باید دهنشون و محکم ببندن که یه وقت این جریان پخش نشه و به شهرت هنریه ایشون لطمه وارد نشه!( گفتش اینقدر ادبی نبود ولی همین مایه ها).


من که با این همه توضیح و تفسیر ، تصور ذهنیم توو مایه های رضا صادقی و بنیامین میچرخید! به علت خریتم کنجکاو هم بودم ببینم داستان چیه و کیه!؟


بالاخره کاشف جریان به عمل اوومد که خواننده ی مردمی و مشهور ما(!) یه نو پا خواننده اییه از اطراف شیراز با همون سبک و سیاق محلی که نه تنها من، هیچکدوم از بچه های دیگه هم نه اسمی ازش شنیده بودن نه آهنگی! و اما اسم این آقا...

 آقای " ه " (اسمشو نمیگم بلکه هم بنده خدا یه روز مردمی و مشهور شد اووونوقت جواب خدا رو چی بدم که آبرو یه هنرمند و ریختم!) اتفاقا یه مدت پیش که یاد قضیه افتادم یه سرچ کردم تو نِت ببینم چیزی ازش پیدا میشه؟ دیدددم بللله! یک موزیک ویدیو نیگاه کردم ازش... ای جووووووون از کارگردانی ویدیو!!! کلا سر ِ زمین پر شده بود با بک گراند ِ مرغ و خروس! صدا هم که اووووووووففف!!!


چشمتون که ایشالله هیچ وقت روز بد نبینه چشم و گوش ما که در اَ مون نموند ، از صبح خروس خوون تا شب سگ خوون یه تیکه نوای  تک آلبومه آقای "ه" با صدای گوش کر کن پخش میشد و حق اعتراض ممنوع بود! البته وضعییت از گوش دادن به  چس ناله های مجید خراطها که بعد از به هم خوردن رابطه عاطفی این دو عزیز مجبور به گوش دادن بودیم خیلی بهتر بود و قدر ندونستیم! 


قصه ی آقای "ه" خواننده ی مشهووور! و دوست ناعزیز ما فعلا ادامه داره ...


فعلا بازم  برم کار کنم حقوقم حلال باشه!


قوچو ، قسمت سوم

دستشویی

اول صبحی حال مزاجیم خووب نیست ، دل و رووودم به هم پیچ میخوره شاید نیازمند یک دستشویی فوری هستم.


شییوییدی دستشویی و در دو حالت دووست داره...

اول وقتی خیلی آرزومنده دوم وقتی خیلی نا امیده، وقتی آرزومنده میره توو دستشویی ذوق میکنه که کسی نفهمه چقدر خوله .

وقتی هم نا امیده میره اونجا حرص میخوره زار میزنه که بازم کسی نفهمه چقدر خوله...

 همین دستشوییه شرکت که درش سفیده هر دو حالت و به خودش دیده


الان نقطه ی خنثاست واسه همین سختشه بره سمت اوون در سفید !  

پرنده

دیروز خیابونا و پرنده ها شولوغ بودن

یه عالمه  پرستو گنجیشک نمیدونم، یه سری جونورای پرنده.. خیلی زیاد توو هم وول میخوردن.

 از 10 سانتی هم رد میشدن به هم نمیخوردن.

یه عالمه آدم تو خیابوون وول میخورد، زیاد به هم میخوردن.


سرد شده داشتن واسه زمستونشون میجونبیدن ما هم زیر پاشون داشتیم میجنبیدیم ولی معلوم نبود واسه چه وقت؟

 اونا میجنبیدن که زمستون راحت باشن ما میجنبیم ولی نمیدونیم کی راحت میشیم.

اصن میشیم؟


قوچو ، قسمت اول

وقتی میخوای از قوچو بگی داستان سخت میشه، یه عالمه خاطره و حرف جوور واجوره که سیل وار میکوبن به سد ذهنت،

موندم از دستاورداش و هنراش شروع کنم یا از خاطراتم ...


بزار از اینجا بگم که چرا اصلن بین بچه ها به قوچو معروف بود، قوچو یه لفظ شیرازیه البته به قول پایتخت نشینا... قوچه!


 قوچو هیکل واقعا درشتی داشت اما صرفا به خاطر هیکلش این لقب و نگرفته بود (اینقدرا هم بد ذات نیسیم!)


الان توو جنسیت قوچو موندین دیگه!؟

این خانم  قد خیلی بلندی داشت شاید 175 ، بسیار هم درشت و چاق بود، چاقیش چاقیه خاص بود از اینا نبود که سر تا پاشون یه تیکه توپوله، نه! از کمر به پایینش به شدت وسیییع میشد سینه و دور کمر و شکمش به اندازه قد و قامتش بزرگ نبود اما بازوهای چاقی داشت.. سر شونه های پهنشم خیلی تو چشم بود.

در کل میتونم تخمین 100 کیلو به بالا رو براش بزنم!


پوستش سبزه ی تیره بود چشم و ابروش مشکی بود با یه هاله ی سیاه دور چشمش  موهاش تا سر شونش به زور میرسید و از جلو سرش ریخته بود جوری که پوست سرش و میشد دید.


هیچوقت تو خوونه  شلوار یا دامن بلند یا هرچیزی که پایینتر از روونش و بپوشونه نمیپوشید (من شاید یکی دو بار با شلوار دیدمش!) در مورد بالا تنش هم همین قضیه صدق میکرد معمولا یه تاپ باز تا رو سینش میپوشید و البته عادت به آستین نداشت خیلی وقتا هم لباس زیر نمیپوشید!


والله شییویید بانو با هیچکودوم از موارد بالا مشکل نداره اما خوووب با اوون هیکل درشت و در حال لرزش(!)

اصلن جلوه ی جالبی نداشت.


من،شییوییدی!به مدت یک سال طبقه دوم منزلی با 4 نفر به صورت رسمی و 6 7 نفر غیر رسمی(اوضاع دانشجویی دیگه!) هم خونه بودم یکیشون همین "عزیز" بود! اتفاقا تیکه کلامش هم "عزیز " بود با یه لحن خسته و کش دار...

بی اغراق وقتی کنارم راه میرفت و من روی زمین نشسته بودم لرزش طبقه رو احساس میکردم.(وجداننن)

.


حالا که یه شمه ای از قوچو دستتون اومد بریم سر اصل مطلب که چرا واسه خودش اسم قوچو رو خریده بود و مضحکه خاص و عام شده بود..


روانشناس نیستم که بگم از اعتماد به نفس زیادیش بود یا از فقدان عجیب اعتماد به نفس رنج میبرد که اوون اراجیف و سر هم میکرد.


هفته ی اولی که باهاش برخورد داشتم یه آهنگ سر زبون بود که تووش میگفت  تو مانکن بی ساکشنی... حالا فک کن این راه میرفت ومیگفت من مانکن بی ساکشنم!!!!


هفته ی دوم یه کتابچه ی شعر چاپ شده توسط انتشارات یه شهرستان دور افتاده ی استان فارس آورد گفت من شاعر و نویسندم البته یه شاعر دو زبانه!! ، ستار (خواننده) عاشق اشعار من شده و چون دو زبانه هستن خیلی دلش میخواد یکی از شعرامو آهنگ کنه!! حالا داستان دو زبانه چی بود یک طرف شعر فارسی بود طرف دیگه یه مترجم ناشی اوانارو به انگلیسی برگردونده بود ...!

بماند که خود شعر چی بود و حالا ترجمه ی ووووورد بای ووووورد شعر چی ازش دراورده بود!


هفته ی سوم بیان کردن که مریم حیدرزاده (حیوونی!) در آرزوی دیدن من تب کرده! البته نه با این اغراق اما عین جملش این بود که آرزو داره منو ببینه!


هفته ی چهارم با زیر لفظی های فراوون بیان کردن که با یه خواننده بسیار مشهور و مردمی رفاقتی تابنده(عقشولانه) دارن! 


این که اوون خواننده ی مشهور و مردمی چه کسی میتونه باشه رو در قسمت بعد پیگیری کنید...


برم یه ذره کار کنم حقوقم حلال باشه!


قوچو، قسمت دوم

آقای صبا

 آقای صبا...

 جون صبا

من ازت نمره میخوام نمره ی من نمره ی چن؟

 نمره ی تو نمره ی یک

 یک ، یه دختر کمر باریک قرتیم من که ازت نمره میخوام

آقای صبا...

جون صبا

من ازت نمره میخوام نمره ی من  نمره ی چن؟

نمره ی تو نمره ی دو

دو، دوست میدارم. یک، یه دختر کمر باریک قرتیم من که ازت نمره میخوام

آقای صبا...

جون صبا

من ازت نمره میخوام نمره ی من نمره ی چن؟

نمره ی تو نمره ی سه

سه، سورمه میمالم . دو ، دوست میدارم. یک، یه دختر کمر باریک قرتیم من که ازت نمره میخوام.

آقای صبا...

جون صبا 

من ازت نمره میخوام نمره ی من  نمره ی چن؟

نمره ی تو نمره ی چار

چار،چاره ندارم. سه، سورمه میمالم . دو ، دوست میدارم. یک، یه دختر کمر باریک قرتیم من که ازت نمره میخوام.

آقای صبا...

جون صبا

من ازت نمره میخوام نمره ی من  نمره ی چن؟

نمره ی تو نمره ی پنج

پنج، پنجه ی آفتاب.چار،چاره ندارم. سه، سورمه میمالم . دو ، دوست میدارم. یک، یه دختر کمر باریک قرتیم من که ازت نمره میخوام.

آقای صبا...

جون صبا

من ازت نمره میخوام نمره ی من  نمره ی چن؟

نمره ی تو نمره ی شیش

شیش، شیشه شرابم.پنج، پنجه ی آفتاب.چار،چاره ندارم. سه، سورمه میمالم . دو ، دوست میدارم. یک، یه دختر کمر باریک قرتیم من که ازت نمره میخوام.

.

.

.

خلاصه دختره ی فلان فلان ایقد قمیش میاد تا نمره 10 و میگیره و پاس میشه میره رد کارش !


اینم از آموزه های کودکی من،شییویید بانو! با همچین نواهایی بزرگ شدم... تازه داستان بالارو که بقیش و یادم نیست میخوندم و قر هم میدادم!!