رسمن کاف شر

خیلی هم که بیای یه جا ناشناس باشی خیلی هم که بخوای خودتو ول کنی بازم یه خرتی تو گلوت هست که نمیتونی به این راحتیا اخش کنی...


یک خاک بر سر کچلی هم هست صرفن محض خود شیرین عسلی یک ماه پیش زنگ زد سالروز تاسیس شرکت عظیم الشانمون و جویا شد واذعان کرد که یک سورپرایزی براتون میفرسم، امروز آن روز موعوده خلاصه از صبح دلپیچ داشتیم از شدت هیجان که یارو چه تخمی میخواد برامون بزاره ! تا یه ساعت پیش که یه گلدون 50 سانتی برامون فرستاد از این گیاه ژاپنیا که ریشش قولوپ زده بیرون ، جدا از سورپرایز خزعبل یارو بدم نمیاد یکی از اینارو واسه اتاقم بگیرم خودم که گل و سبزیجاتم اینم اضافه بشه گلستونی میشه شایدم از اطراف اومدن بازدید پولدار شدم مثلن! / کاف شر


راسی من بیشتر از اینکه اینجا شر بگم تقریبن هر لحظه داخل توییتر کاف شر میگم / لینک پایین :

www.twitter.com/shiiviid



بعدن.نوشت: هنوز و هر روز آرزوی عاقبت نخیری زامبی ارشد و دارم البته


شییویید مودب

واسه داداشه رفتیم خاستگاری

بعدش مامانه زنگ زده  به خاطر دخدر کوچیکش (شییویید) عذر خواهی کرده که خیلی شیطونه خیلی اذیت کرده ببخشید!

کی باورش میشه مامانم با دخدر دم بخت 25 سالش اینکارو کرده!؟

من با این همه خانمی و سنگینی و اینا ، باور کنید مامانم شرطی شده انتظار داره من همه جا جونور باشم واسه همین هر جا برسه عذرش و میخواد!

شاید باوررتون نشه ولی به این سن خری هم که رسیدم هنوز قبل از هرمهمونی و مراسمی مامانه نصیحتش و میکنه که اذیت نکنی ها آروم باش!

تا لحظه ی اخر عمرم فرصت بوسیدن بابام رو داشته باشم چه لذتی داره لامصب

بچه آبودان

حوصلم سر رفته بود مسیج یارو رو تو فیسبوک جواب دادم اول گمانم بود که خارجکیه هیچیش فارسی نبود سر وته اسپنیش بود  آقا کاشف عمل اومد یارو بچه آبودانه مقیم خارج ! خلاصه منگلیسم گرفتم از این جماعت...

حالا تا اینجاش خوبه دو تا سلام علیک و وَق وَق کردیم میگه: ازدواج کنیم؟ (!)

من: باشه (!!!!)       

دیگه الان پیداش نیست فک کنم رفته دنبال مقدمات عروسیمون!!!!

وام کذایی و اطفارای من

داداشم قرار بود یه وام برام بگیره بعد از عید بعد الان بعد از عید تا حالا رو هم رفته 3 کلمه با هم حرف نزدیم دارم اقتدارم و نشون میدم ! الان نگران وامه هستم اینم کلن یادش رفته اینقدم هنوز تو گارد هستم که  اصلن زبونم نمیچرخه بگم اوی کاکو فلا...! مسئله غرور و این داستانا نیستا ، یه چیزی که از یکی تو ذوقم خورد مگه حالا حالا ها از ذهنم پاک میشه!شنیدی دل طرف چرک میشه ؟ یه چی تو این مایه ها...

بعضی موقعه ها واسه یه سری از آدما که هیچوقت این ذوق زدگی از بین نمیره شاید باورتون نشه حتی حاضر نیستم به صورتشون نگاه کنم اینقد حالم و بد میکنه و چندشم میشه! حالا فک نکن اینا چه بلایی سرم آوردن که من در این حد ستیز دارم باهاشونا.. نه! بی جنبه نیستم خیلیارو با رفتارای گندشون بخشیدم و هنوزم کنارم وول میخورن! ولی یک آن فقط یک کلمه از دهن یکی میتونه به طرز مسخره ای وحشیم کنه ، اگه وحشی شم که هیچ 2 روزه یادم میره ولی اگه اون حرف منو وحشی نکنه میشه جریان منو این داداش که 2 هفتست توی زبونم نمیچرخه یک جمله بهش بگم یا حتی باورتون نمیشه چند روز اول دلم نمیخواست چشمم به روش بیوفته همش سرم و میچرخوندم!

با یکی از همکارای زامبیم عینن همین جریان و دارم دیروز موقعه نهار تو دیدرس من بود یعنی میخواسم بالا بیارم !!